کد مطلب:277015 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128

حدیث معراج به روایتی دیگر
در كتاب «نوراالانوار» فارسی كه در سال 1301 هجری در زمان ناصرالدین شاه قاجار به چاپ رسیده است، حدیث معراج رسول خدا صلی الله علیه و آله را اینگونه آورده است:

یا محمد! در آن وقت سه خسف می شود یكی در سمت مشرق، و یكی در طرف مغرب، و یكی در جزیرةالعرب (و مراد از او فرو رفتن زمین با اهل او به زمین است، یا فرو بردن زمین اهل خود را به زمین می باشد) و خراب شدن بصره است به دست یكی از ذریه تو كه اتباع او (زنجی) باشند (و خروج مردی است از اولاد حسین بن علی علیهماالسلام كه بیرون می آید و ادعاها می كند كه موجب فتنه ی عالم خواهد بود). [1] .

بطوری كه ملاحظه می فرمائید: قسمت آخر این حدیث: با اینكه همان حدیث ابن عباس است، با حدیثی كه مرحوم علامه ی مجلسی -اعلی الله مقامه- در كتاب «بحار» آورده متفاوت است. و از این حدیث یعنی: حدیث كتاب «نورالانوار» چنین برمی آید كه:



[ صفحه 454]



صاحب كتاب نورالانوار، مآخذ و مداركی در دست داشته است كه آن مدارك و مآخذ در اختیار علامه ی مجلسی - علیه الرحمه - نبوده است زیرا در حدیث كتاب «بحار» تنها به خروج مردی كه از فرزندان امام حسین علیه السلام است اشاره شده در حالی كه در كتاب «نورالانوار» علاوه بر «حسینی» بودن آن سید انقلابی به خواسته ها و علت قیام آن سید نیز فی الجمله اشاره شده است.

2- یوسف بن یحیای شافعی در كتاب «عقدالدرر» در موضوع «زمینه سازان حكومت جهانی مهدی علیه السلام) حدیثی را از امیرمؤمنان علیه السلام بدین صورت نقل كرده است:

«عن علی علیه السلام قال: یخرج رجل قبل المهدی علیه السلام من أهل بیته بالمشرق (و فی نسخة بأهل المشرق) یحمل السیف علی عاتقه ثمانیة أشهر- و قیل ثمانیة عشر شهرا- یقتل و یمثل و یتوجه الی بیت المقدس فلا یبلغه (أحد) حتی یموت» [2] .

علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: پیش از ظهور حضرت مهدی علیه السلام مردی از خاندان آن حضرت در مشرق زمین (و در نسخه ای با كمك مردم مشرق) قیام می كند و مدت هشت ماه- و گفته شده هیجده ماه - شمشیر را به روی دوش می گذارد، و گروهی را می كشد و از گروهی انتقام می گیرد، و سپس متوجه بیت المقدس می شود و تا بمیرد هیچكس به مقام و مرتبه ی او نمی رسد.

آنچه از این حدیث استفاده می شود این است كه: آن شخصی كه از طرف مشرق زمین قیام می كند و قیام او پیشاپیش ظهور حضرت مهدی علیه السلام است سید و هاشمی و از خاندان خود آن حضرت (یعنی: سیدی حسینی است) و البته ناگفته پیداست و تردیدی نیست كه حجت قائم -عجل الله تعالی فرجه- از نسل امام حسین علیه السلام و از ذریه ی پاك آن حضرت است، و بنابراین كسی هم كه از خاندان خود آن حضرت باشد منسوب به حسین بن علی علیهماالسلام و در نتیجه: (سیدحسینی) خواهد بود.تحقیقی پیرامون حدیث:

این حدیث را علی متقی هندی هم در كتاب «البرهان فی علامات مهدی آخر



[ صفحه 455]



الزمان» در باب چهارم حدیث چهارم، چاپ تهران صفحه ی 103 ذكر نموده و بجای هشت ماه - هیجده ماه- نوشته و در آخر آن چنین آورده است (فلا یبلغه حتی یموت) یعنی: سپس متوجه بیت المقدس می شود و پیش از آنكه به آنجا برسد می میرد، و در این میان كلمه ی (احد) كه تمامیت معنای حدیث، بآن بستگی دارد، در نقل ایشان دیده نمی شود، در صورتی كه اگر كلمه ی (احد) در حدیث وجود داشته باشد معنای آن، همان چیزی است كه ما در ترجمه ی خود راجع به حدیث مذكور آوردیم.

از علی متقی هندی كه بگذریم، جلال الدین سیوطی نیز كه این حدیث را در كتاب «الحاوی للفتاوی» [3] از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است، باز هم كلمه ی (احد) در نقل ایشان هم وجود ندارد.

در كتاب «بشارةالاسلام» هم كه مرحوم كاظمی روایت مذكور را از (ابن حجر) نقل كرده است باز هم كلمه ی (احد) در روایت دیده نمی شود. [4] .

و عجیب این است كه: با اینكه همه ی این نقلها به «حسینی» بودن آن سید انقلابی دلالت می كند، هیچیك از نویسندگان این كتابها هیچگونه توضیحی پیرامون حدیث مذكور نداده اند در حالی كه بدون تردید برای همه ی آنها مشخص بوده است كه این سیدحسینی، همان سیدی است كه از مشرق قیام می كند.

بهرحال: نبودن كلمه ی (احد) در متن حدیث مزبور كه با نبودن آن تغییر عمده ای در معنای حدیث حاصل می شود از سه حال، خارج نیست.

یا اینكه كلمه ی (احد) سهوا از قلم علی متقی هندی و جلال الدین سیوطی، و ابن حجر افتاده است، و یا اینكه نسخه هایی كه این آقایان حدیث مذكور را از روی آن نقل كرده اند به همین صورت بوده است، و یا اینكه خدای نخواسته اعمال غرض نموده و مرض بر آنها مستولی شده و كلمه ی (احد) را متعمدا از متن حدیث ساقط كرده اند، و خدا به حقیقت حال داناتر است.

در هر صورت، مرحوم سید بن طاووس -علیه الرحمه- كه این حدیث را در قسمت اول كتابش، بنام «الملاحم و الفتن» در باب 132 بصورت مفصل تری آورده است پس از



[ صفحه 456]



نقل اصل حدیث، چنین می گوید: من این حدیث را اینگونه یافتم ولی به نظر من صحیح نیست.


[1] نورالانوار، نور هشتم، علامت چهلم، متأسفانه اين كتاب شماره ي صفحه ندارد.

[2] عقدالدرر ص 129.

[3] الحاوي للفتاوي ج 2 ص 70.

[4] بشارةالاسلام ص 184.